اسمشم سید مجیده، نه مشتبا

متن مرتبط با «چه فکری میکنی ای تیر» در سایت اسمشم سید مجیده، نه مشتبا نوشته شده است

چرا این فیلد نمیتواند خالی باشد؟

  • سلام. از حال خوزستان و هوای گرم و رطوبت ۸۰ درصدی و بی آبی و جاش تعطیلی مسئولین تهرانی و نه خوزستانی که بگذرم،  خوبین؟ نمیدونم من خونه ای شدم و هی دلم نمیخواد برم بیرون و زیر کولر بشینم یا کلا تابستون واسه همه این مدلیه؟ یا شایدم تبریزیا هی تابستونا بیشتر میرن بیرون تا زمستون ؟_؟ بهم فیلم خوب (, ...ادامه مطلب

  • فایل تغذیه -نقاهت کرونا

  • سلاااام چقدر نوشتن در این فضا بهم حس نوستالژی میده! اونم من که روزایی چندین پست میزاشتم. حال همگی خوبه؟ این پست رو از یک بیمارستان مختص بیماران کرونا تایپ ممیکنم! برای بیمارامون دعا کنید. میتونید این , ...ادامه مطلب

  • دودورو رودودو ایران

  • چقدررر خوبیم ماااااا! :))چه هیجانی داشت! چقدررر جیغ کشیدیم،چقدر موقعیت گل از دست دادیم و دادن و چه گل خوبی ام زدن یه لحظه خوابگاه رفت رو هوا، اونایی ام که نمیدیدن الکی پریدن بیرون شروع کردن به جیغ زدن :| اگه انقدر خوبه همیشه ببینم پس :دی , ...ادامه مطلب

  • یک روزی باید برای همیشه رفت...

  • شب ها خواب ندارم. تا وقت روشن شدن روز بیدارم. بیتابم. یک نیمم اینجاس، در این شهر، در غربت؛ نیم دیگرم آنجا. اینجا که هستم بی تابِ آنجا و آنجا که هستم بی تاب اینجا بودن شاید نه اما راستش دلتنگ اینجایم. , ...ادامه مطلب

  • یه وقتایی میخوای دیوونه باشی، میبینی توی شهر عاقل زیاده

  • اره پست جدید! اومدم بگم دلم هوای اینجا رو کرده دلتنگ نوشتن شده بودم دلتنگ نوشته هام دلتنگ آهنگ برزان محمودی بعد دلم یهو هوای شباهنگو کرد دیدم زشته واسه هزارمین بار بهش بگم که "میشه لینک این آهنگو بهم , ...ادامه مطلب

  • این داستان: جوجه

  • جدیدا یه گربه توی محله خونه پدری پیدا شده که اهلیه ، و خواهر کوچولوهام عاشقش شدن، تا صدای باز شدن در رو میفهمه میدوئه میاد سمتمون، صداش که میکنیم متوجه میشه و هر جا هست سرو کله ش پیدا میشه. یه بار توی, ...ادامه مطلب

  • این داستان: دسته بندی!

  • تازه کتاب علومشو باز کرده بود و داشت با جک و جونورا و دسته بندیشون آشنا میشد؛ در این بین سوالاتی ذهنش رو مشغول کرده بود که لازم میدید بپرسه تا بتونه خانوادش رو طبقه بندی کنه... آبجی کوچیکه: مامااااان بابا پر داره؟ مامان: نه آبجی کوچیکه: مامااااان بابا پولک داره؟ مامان: نه آبجی کوچیکه: مامااااان بابا به بچه های خودش میتونه شیر بده؟ مامان: نه!! آبجی کوچیکه: پس بابا حشره س :|, ...ادامه مطلب

  • سایه ات از سر ما کم نشود #حضرت_یار

  • +من پریدم -کجا +تو بغل آقامون! انکحت و زوجت دلم عاقد و شاهد ای عشق شدم من به تو محرم بغلم کن! و اینگونه بود که خدا ما رو انداخت تو بغل یک عدد رضا :), ...ادامه مطلب

  • لعنت به این آوار

  • دلم داره میترکه و هیچ کاری از دستم برنمیاد عکسها رو ندیدم ...طاقت نداشتم یکی از بچه ها داشت یه عکسو تعریف میکرد... باباهه نشسته بود روی آوار و عروسک بچه ش دستش بود... هیجی جانسوز تر از گریه های یه مرد نیست... دیگه حالا حسابشو بکنید چندین نفر یتیم چندن و چندین نفر بی کس و چند هزار نفر آواره... دمای هوا اونجا 0 درجه س...  خدا کنه لااقل جای خواب داشته باشن..., ...ادامه مطلب

  • باید حواسم بیشتر به خودم باشه، دفعه بعد نوبت خودمه!

  • این پست رو یادتونه؟ که خریدای عیدمو برده بودن ایلام... امروز رسیدم شهرمون؛ از اتوبوس که پیاده شدم چمدونم نبود!, ...ادامه مطلب

  • ایمان داشتن به خدا تنها کافی نیست، به خدا باید اعتماد داشت

  • شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">,ایمان,داشتن,نیست،,اعتماد ...ادامه مطلب

  • به نام خدایی که مرا دلتنگ تو آفرید

  • هوایت بدجور مرا درگیر کرده. نفس گیر شده هوای اینجا. دلم بال زدن در صحن و سرایت را هوس کرده. نشستن روبه روی ضریح قشنگ طلایی ات، روبه روی پنجره فولادت و هی هوای کنارت بودن را نفس کشیدن این حجم از بی تابی ام را پر کن و چرا طبیعی نیست این حجم از دلتنگی برای تو و خواهرت. که این روز ها دلم میل بودن کنار شماها را دارد. میل همانند پارسال همین موقع، قم را، و دو سال پیش همین موقع مشهد را. من دلتنگی را تاب,خدایی,دلتنگ,آفرید ...ادامه مطلب

  • این داستان: قضیه سوراخ دستشویی که به ازدواج منجر شد

  • چهارشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۶، ۱۲:۱۳ ق.ظ قسمتی از درس رسیده بودند، نمیدانم کدام قسمت درس بوده که این خاطره را تعریف کرده،شاید حدود ۲۰ سال پیش، سر کلاسهایش گفته بود: پسر داداشم رفته بود دستشویی. بچه بود. دستشویی هم از آن قدیمی ها که عمق داشت و خیلی بزرگ بود و آدم موقع نشستن رویش پاهایش درد میگرفت. تعریف کرده بود که دستشویی ته حیاط بود. جای مخوف خانه . شب های زمستان صدای باد می آمد و درخت ها تکان میخو,داستان,سوراخ,دستشویی,ازدواج ...ادامه مطلب

  • بالهایم هوس با تو پریدن دارد

  • برای اینکه کارام طبق برنامه پیش بره؛ دارم سعی میکنم آدم منظمی بشم. کرم گوش این دو روز: بالهایم هوس با تو پریدن دارد بوسه از خاک قدم های تو چیدن دارد من شنیدم سر عشاق به زانوی شماست و از آن روز سرم میل بریدن دارد (یکی از دو شعری که در وصیت نامه شهید محمد رضا دهقان اومده و بیت دوم روی سنگ قبرشون حک شده) ,بالهایم,پریدن,دارد ...ادامه مطلب

  • شاید 21 سال پیش...

  • من و مریمو بردن توی یه مطب گوش سوراخ کنی. مریم بی تابی میکرد و من ریلکس وارانه روی صندلی نشستم. چیزی که یادم میاد اینه که به فاصله ی چند قدم اون آقاهه نشست روی صندلی روبه رویی م، یه چشمشو بست ، با اون یکی چشمش گوشمو هدف گرفت و شلیک کرد. اینچنین بود که گوشم سوراخ شد! این در حالیه که خانواده میگن خاطره ت اشتباهه و از فاصله ی نزدیک، و نه چند متری مورد شلیک قرار گرفتی... ولی خب من همون شلیک از راه دور توی ذهنم ثبت شده :| ,شاید ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها