سلام. از حال خوزستان و هوای گرم و رطوبت ۸۰ درصدی و بی آبی و جاش تعطیلی مسئولین تهرانی و نه خوزستانی که بگذرم، خوبین؟ نمیدونم من خونه ای شدم و هی دلم نمیخواد برم بیرون و زیر کولر بشینم یا کلا تابستون واسه همه این مدلیه؟ یا شایدم تبریزیا هی تابستونا بیشتر میرن بیرون تا زمستون ؟_؟ بهم فیلم خوب (, ...ادامه مطلب
دیدی داری یه کاری میکنی مثل آشپزی یا هرچی... ازین کارای اهسته و زمان بر... که دستات مشغوله و فکرت آزاد... یهو به خودت میای میبینی داری یه خاطره رو مرور میکنی و با خودت میگی من چقدر احمق بودم... یا چرا, ...ادامه مطلب
دیشب خواب دیدم دارم فیزیولوژی میخونم، بعد یه صفحه رو متوجه نمیشم، یه چیزی تو مایه های یه فرمول توی اون صفحه بود و من چیزی ازش نمیفهمیدم، بعد آریا عظیمی نژاد یهو نمیدونم از کجا اومد و فضا عوض شد و دیدم, ...ادامه مطلب
خکردن نوشیدنی های گاز دار یه جور خودآزاری لذت بخش محسوب میشه..., ...ادامه مطلب
ببینیدش! فوق العاده بود و ژذااااب! دسته جمعی ام برید کیفش بیشتره... مثلا دوتایی دیدن حالا داد ولی لشکری بر میزان شوقمون طبیعتا می افزود! فیلم خوب رو نباید تعریف کرد و باید تشر داد. تا بقیه م اون لذتی که بردی رو ببرن و اینکه یکم چیز چیز میکردن توش :دی , ...ادامه مطلب
شب ها خواب ندارم. تا وقت روشن شدن روز بیدارم. بیتابم. یک نیمم اینجاس، در این شهر، در غربت؛ نیم دیگرم آنجا. اینجا که هستم بی تابِ آنجا و آنجا که هستم بی تاب اینجا بودن شاید نه اما راستش دلتنگ اینجایم. , ...ادامه مطلب
اره پست جدید! اومدم بگم دلم هوای اینجا رو کرده دلتنگ نوشتن شده بودم دلتنگ نوشته هام دلتنگ آهنگ برزان محمودی بعد دلم یهو هوای شباهنگو کرد دیدم زشته واسه هزارمین بار بهش بگم که "میشه لینک این آهنگو بهم , ...ادامه مطلب
جدیدا یه گربه توی محله خونه پدری پیدا شده که اهلیه ، و خواهر کوچولوهام عاشقش شدن، تا صدای باز شدن در رو میفهمه میدوئه میاد سمتمون، صداش که میکنیم متوجه میشه و هر جا هست سرو کله ش پیدا میشه. یه بار توی, ...ادامه مطلب
تازه کتاب علومشو باز کرده بود و داشت با جک و جونورا و دسته بندیشون آشنا میشد؛ در این بین سوالاتی ذهنش رو مشغول کرده بود که لازم میدید بپرسه تا بتونه خانوادش رو طبقه بندی کنه... آبجی کوچیکه: مامااااان بابا پر داره؟ مامان: نه آبجی کوچیکه: مامااااان بابا پولک داره؟ مامان: نه آبجی کوچیکه: مامااااان بابا به بچه های خودش میتونه شیر بده؟ مامان: نه!! آبجی کوچیکه: پس بابا حشره س :|, ...ادامه مطلب
+من پریدم -کجا +تو بغل آقامون! انکحت و زوجت دلم عاقد و شاهد ای عشق شدم من به تو محرم بغلم کن! و اینگونه بود که خدا ما رو انداخت تو بغل یک عدد رضا :), ...ادامه مطلب
دلم داره میترکه و هیچ کاری از دستم برنمیاد عکسها رو ندیدم ...طاقت نداشتم یکی از بچه ها داشت یه عکسو تعریف میکرد... باباهه نشسته بود روی آوار و عروسک بچه ش دستش بود... هیجی جانسوز تر از گریه های یه مرد نیست... دیگه حالا حسابشو بکنید چندین نفر یتیم چندن و چندین نفر بی کس و چند هزار نفر آواره... دمای هوا اونجا 0 درجه س... خدا کنه لااقل جای خواب داشته باشن..., ...ادامه مطلب
هوایت بدجور مرا درگیر کرده. نفس گیر شده هوای اینجا. دلم بال زدن در صحن و سرایت را هوس کرده. نشستن روبه روی ضریح قشنگ طلایی ات، روبه روی پنجره فولادت و هی هوای کنارت بودن را نفس کشیدن این حجم از بی تابی ام را پر کن و چرا طبیعی نیست این حجم از دلتنگی برای تو و خواهرت. که این روز ها دلم میل بودن کنار شماها را دارد. میل همانند پارسال همین موقع، قم را، و دو سال پیش همین موقع مشهد را. من دلتنگی را تاب,خدایی,دلتنگ,آفرید ...ادامه مطلب
چهارشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۶، ۱۲:۱۳ ق.ظ قسمتی از درس رسیده بودند، نمیدانم کدام قسمت درس بوده که این خاطره را تعریف کرده،شاید حدود ۲۰ سال پیش، سر کلاسهایش گفته بود: پسر داداشم رفته بود دستشویی. بچه بود. دستشویی هم از آن قدیمی ها که عمق داشت و خیلی بزرگ بود و آدم موقع نشستن رویش پاهایش درد میگرفت. تعریف کرده بود که دستشویی ته حیاط بود. جای مخوف خانه . شب های زمستان صدای باد می آمد و درخت ها تکان میخو,داستان,سوراخ,دستشویی,ازدواج ...ادامه مطلب
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">,توروح,دختر,بمیره,میاد؛,دخترا,بمیرن,دنیا,گلستان ...ادامه مطلب
نشسته بودم کنارش. گفت بازی کنیم؟ رو به رویمان صفحه ی ماروپله بزرگی با مهره های رنگی زیاد بود که بچه ها بعد از بازی کردن ولش کرده و رفته بودند. گفتم باشه! ازش خواستم رنگ مهره اش را انتخاب کند. زرد برداشت. تاس انداخت. عددش را خواندم و نحوه ی حرکت مهره ها را که سعی داشت عمودی حرکت بدهد، به افقی حرکت دادن برایش توضیح دادم. بچه ها آمدند و 4 نفره بازی کردیم. از پله های ماروپله بالا میرفت و موقع رسیدن ,بازی,کنیم؟ ...ادامه مطلب