باغ ارم طوری

ساخت وبلاگ
این هفته خود به خود همه ی کلاسامون کنسل شد! و ما موندیم و این همه تعطیلی و کاسه چه کنم! گفتیم پاشیم بریم باغ ارم!  باغ ارم و نزدیک 400 تا عکس. هی میگم دوربین ندین دست بچه. من از لاکپشتا و ماهی گلیای توی برکه هم عکس انداختم. گفتم در حالی که از این گل بو میکشم هم ازم عکس بگیرین از جای جایش عکس داشته باشم. مثلا هم نمیگم که باغ ارم دو بار رفتم ولی باغ عفیف آباد نرفتم. مثلا نمیگم که حافظیه رفتم ولی سعدیه نرفتم. من همینم و دلم میخواد یه چیزاییو بگم و یه چیزاییو نگم. بعدم اونجا پر از خارجی بود. مژده از شلوار یکی از خارجیا خوشش اومد. شوخی شوخی گفتم میخوای برم ازش بپرسم از کجا خریده؟! و جدی جدی رفتیم که بپرسم :| در حال تعقیب و گریز بودیم که یه جا گیرش بندازیم! و در نهایت یه جا توی سایه دختره و شوهر نشستن و ما شکارشون کردیم.  میپرسم اهل کجایین؟ به فارسی میگه روسیه! به انگلیسی میپرسم فارسی بلدین صحبت کنید؟ به فارسی میگه کم...خیلی کم! به بچه ها میگم حواستون باشه چیزی نگین اینا یکم فارسی بلدن! به انگلیسی میپرسم دوستم از شلوارتون خوشش اومده، میخنده :)) میگم از کجا خریدینش؟ میگه راشا! یکم حرف زدیم و عکس انداختیم. موقع خداحافظی بهشون گفتیم بای. گفتن خداحافظ!
اسمشم سید مجیده، نه مشتبا...
ما را در سایت اسمشم سید مجیده، نه مشتبا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mzizigolug بازدید : 122 تاريخ : دوشنبه 25 ارديبهشت 1396 ساعت: 6:12