نفوذی

ساخت وبلاگ

یه گروه دانشگاهی داریم که اونجا نماینده های هر کانون با توجه به پیشنهادات برنامه میریزن و ایده میدن و میبرن تو مرحله ی اجرا. یکی از مسئولین دانشگاه هم که نمیدونم به چه طریقی عضو شده بود اونجا بود. اسمشو نمیدونستم و نمیدونستم کدوم قسمت کار میکنن و نمیدونستم چجوری اونجا اومدن... به خاطر نظراتی که بین نظراتمون میدادن ازشون پرسیدم: شما؟ گفتن یه نفر. بعد از چند روز باز پرسیدم شما؟ گفتن بنده خدا. گفتم قیافتون آشناس مطمئنم یه جا دیدمتون. باز معرفی نکردن. منم گفتم بچا نفوذی داریم. سیل پیام ها بود که میومدن پی وی و ایشونو بهم معرفی میکردن! بعد هم خودشون توی گروه  فرمودن فلانی هستم مسئول فلان جا و الان هم مسئول فلان قسمت و نفوذی هم نیستم!
منم گفتم بچا منو توی دانشگاه لو ندین!!!

امروز رفتم همون قسمتی که ایشون کار میکنه، تا حالا کارم بهشون نیفتاده بود و طبیعتا ایشون هم منو نمیشناختن... بعد تا منو دیدن گفتن که: من نفوذی ام ها؟! گفتم: کی گفته؟!
گفتن: یه بنده خدا! گفتم خب شاید اون بنده خدا شما رو نمیشناخته... ! خنده م گرفته بود در حالی که پشت مانیتورش خودمو پنهان کرده بودم!

+مگه دستم نرسه به اون کسی که منو لو داد! 

اسمشم سید مجیده، نه مشتبا...
ما را در سایت اسمشم سید مجیده، نه مشتبا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mzizigolug بازدید : 151 تاريخ : شنبه 21 اسفند 1395 ساعت: 19:43