اسمشم سید مجیده، نه مشتبا

متن مرتبط با «شعر ارباب صدای قدمت می آید» در سایت اسمشم سید مجیده، نه مشتبا نوشته شده است

چرا این فیلد نمیتواند خالی باشد؟

  • سلام. از حال خوزستان و هوای گرم و رطوبت ۸۰ درصدی و بی آبی و جاش تعطیلی مسئولین تهرانی و نه خوزستانی که بگذرم،  خوبین؟ نمیدونم من خونه ای شدم و هی دلم نمیخواد برم بیرون و زیر کولر بشینم یا کلا تابستون واسه همه این مدلیه؟ یا شایدم تبریزیا هی تابستونا بیشتر میرن بیرون تا زمستون ؟_؟ بهم فیلم خوب (, ...ادامه مطلب

  • میشه؟

  • دیشب خونه ی دوست رضا مهمون بودیم خانمش ماست آورد گذاشت روی سفره گفت خیلی خوشمزه س و اینا بخورین گفتم: میشه؟ گفت: چی؟ گفتم: میگم میشه؟ گفت: چی میشه؟ رضا فهمید من چی میگم گفت نه نمیشه منظورم با ماست بود, ...ادامه مطلب

  • کن یو هلپ می؟

  • به یه مرد بجز جوراب چی میشه هدیه داد؟ :|, ...ادامه مطلب

  • یک روزی باید برای همیشه رفت...

  • شب ها خواب ندارم. تا وقت روشن شدن روز بیدارم. بیتابم. یک نیمم اینجاس، در این شهر، در غربت؛ نیم دیگرم آنجا. اینجا که هستم بی تابِ آنجا و آنجا که هستم بی تاب اینجا بودن شاید نه اما راستش دلتنگ اینجایم. , ...ادامه مطلب

  • یه وقتایی میخوای دیوونه باشی، میبینی توی شهر عاقل زیاده

  • اره پست جدید! اومدم بگم دلم هوای اینجا رو کرده دلتنگ نوشتن شده بودم دلتنگ نوشته هام دلتنگ آهنگ برزان محمودی بعد دلم یهو هوای شباهنگو کرد دیدم زشته واسه هزارمین بار بهش بگم که "میشه لینک این آهنگو بهم , ...ادامه مطلب

  • ولی توروح کسی که گفت اگر یه دختر بمیره جاش یه گل در میاد؛ کاش همه ی دخترا بمیرن که دنیا گلستان شه :|

  • شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">,توروح,دختر,بمیره,میاد؛,دخترا,بمیرن,دنیا,گلستان ...ادامه مطلب

  • میشه بپرسم از کدوم سیاره اومدین؟

  • وا معلومه که میشورن قبل خوردن همه میوه ها رو باید شست بحث موتدگاریش چیز دیگه اس اگه بخوای موندگار شه تشسته روزنامه میپیچیش میزاریش یه جای خنک هر کدومو خواستی بخوری بر میداری میشوری.... الان من باورم نمیشه موزو نشسته خوردی!!!!!!!!!!! بلاخره خاک و کثیفی و هزار چیز آلوده میشینه رو پوستش دیگه ,میشه,بپرسم,کدوم,سیاره,اومدین؟ ...ادامه مطلب

  • امشب هیچ چیز مانع استجابت دعا نمیشود، مگر خود انسان.

  • زیرکانه قانعت کردم که یک قرآن بس است تا که امشب را در آغوش خودم احیا کنی #سید_ایمان_زعفرانچی, ...ادامه مطلب

  • از هر کرانه تیرِ دعا کرده ام رها؛ باشد کز آن میانه یکی کارگر شود...

  • به مامان گفتم که دارم درس میخونم. گفت به هیچی فکر نکن فردا امتحان داری، روزای آینده امتحان داری، خرابشون نکنی. گفتم فکر نمیکنم و با حالت بی خیالی نسبت به مسئله ی پیش رو جواب دادم. در حالی که دارم میمیمرم از دلشوره.خیلی هیجانی صحبت نکردم، فکر نکنه نگران شدم.  مانان دروغگوی خوبی نیس، یا لااقل واسه من, ...ادامه مطلب

  • به خانه بر میگردیم

  • روزای عجیبی رو گذروندم. دلم شکست، از ته دل خندیدم، از یه سری چیزا متنفر شدم، دلتنگ شدم، جنگیدم، تلاش کردم، کارد به استخونم رسید و ساکت موندم، گله کردم، بغض کردم، شاد شدم، هدیه گرفتم... و خلاصه اینکه سه هفته ی پر تنش رو گذروندم. سه هفته ای که حداقل با, ...ادامه مطلب

  • شعر و غزل چه داری؟ 13

  • قربان جهانی که در آن جنگ نباشد مشت و لگد و سیلی و اوردنگ نباشد از وحشت بمب اتم و توپ و مسلسل پیوسته به پا خار و به سر سنگ نباشد باهم نستیزند سپیدان و سیاهان دعوا سر نام و نسب و رنگ نباشد در باغ وفا مرغ بد آواز نیابیم در بزم صفا ساز بد آهنگ نباشد , ...ادامه مطلب

  • شعر و غزل چه داری؟ 10

  • از چاله بیرون میزدم تا چاه راهِ فرار از خویشتن باشد...  ای تف به هرچه دل...  همان بهتر، آدم فقط چشم و دهن باشد...!  علیرضا آذر, ...ادامه مطلب

  • اون لحظه ای که قرآنو میبوسی و میری...

  • دل من پشت سرت کاسه ی آبی شد و ریخت!, ...ادامه مطلب

  • شعر و غزل چه داری؟ 12

  • کاش میشد زندگی تکرار داشت  لااقل تکرار را یکبار داشت  ساعتم برعکس میچرخید و من  برتنم میشد گشاد این پیرهن  آن دبستان ،کودکی ،سرمشق آب  پای مادر هم برایم جای خواب  خود برون میکردم از دلواپسی  دل نمیدادم به دست هر کسی    عمر هستی ، خوب و بد ، بسیار نیست  حیف هرگز قابل تکرار نیست ... , ...ادامه مطلب

  • شعر و غزل چه داری؟ 11

  • 1. کلیک 2.جوابیه: در کناری منتظر بودم حدودا پنج و نیم تا که پیچیدی به چپ، آرام گفتم: «مستقیم» زل زدی در آینه، دیدم، به جا آوردمت یادم آمدم روزگاری را که رفتی با نسیم رادیو را باز کردی تا سکوتت نشکند رادیو، اشعار نابی خواند از تو در قدیم شیشه را پایین کشیدم تا که بغضم نشکند زیر لب گفتم: «خوشم می, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها