دیشب خواب دیدم دارم فیزیولوژی میخونم، بعد یه صفحه رو متوجه نمیشم، یه چیزی تو مایه های یه فرمول توی اون صفحه بود و من چیزی ازش نمیفهمیدم، بعد آریا عظیمی نژاد یهو نمیدونم از کجا اومد و فضا عوض شد و دیدم, ...ادامه مطلب
خکردن نوشیدنی های گاز دار یه جور خودآزاری لذت بخش محسوب میشه..., ...ادامه مطلب
+من پریدم -کجا +تو بغل آقامون! انکحت و زوجت دلم عاقد و شاهد ای عشق شدم من به تو محرم بغلم کن! و اینگونه بود که خدا ما رو انداخت تو بغل یک عدد رضا :), ...ادامه مطلب
چهارشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۶، ۱۲:۱۳ ق.ظ قسمتی از درس رسیده بودند، نمیدانم کدام قسمت درس بوده که این خاطره را تعریف کرده،شاید حدود ۲۰ سال پیش، سر کلاسهایش گفته بود: پسر داداشم رفته بود دستشویی. بچه بود. دستشویی هم از آن قدیمی ها که عمق داشت و خیلی بزرگ بود و آدم موقع نشستن رویش پاهایش درد میگرفت. تعریف کرده بود که دستشویی ته حیاط بود. جای مخوف خانه . شب های زمستان صدای باد می آمد و درخت ها تکان میخو,داستان,سوراخ,دستشویی,ازدواج ...ادامه مطلب
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">,توروح,دختر,بمیره,میاد؛,دخترا,بمیرن,دنیا,گلستان ...ادامه مطلب
نشسته بودم کنارش. گفت بازی کنیم؟ رو به رویمان صفحه ی ماروپله بزرگی با مهره های رنگی زیاد بود که بچه ها بعد از بازی کردن ولش کرده و رفته بودند. گفتم باشه! ازش خواستم رنگ مهره اش را انتخاب کند. زرد برداشت. تاس انداخت. عددش را خواندم و نحوه ی حرکت مهره ها را که سعی داشت عمودی حرکت بدهد، به افقی حرکت دادن برایش توضیح دادم. بچه ها آمدند و 4 نفره بازی کردیم. از پله های ماروپله بالا میرفت و موقع رسیدن ,بازی,کنیم؟ ...ادامه مطلب
وا معلومه که میشورن قبل خوردن همه میوه ها رو باید شست بحث موتدگاریش چیز دیگه اس اگه بخوای موندگار شه تشسته روزنامه میپیچیش میزاریش یه جای خنک هر کدومو خواستی بخوری بر میداری میشوری.... الان من باورم نمیشه موزو نشسته خوردی!!!!!!!!!!! بلاخره خاک و کثیفی و هزار چیز آلوده میشینه رو پوستش دیگه ,میشه,بپرسم,کدوم,سیاره,اومدین؟ ...ادامه مطلب
به مامان گفتم که دارم درس میخونم. گفت به هیچی فکر نکن فردا امتحان داری، روزای آینده امتحان داری، خرابشون نکنی. گفتم فکر نمیکنم و با حالت بی خیالی نسبت به مسئله ی پیش رو جواب دادم. در حالی که دارم میمیمرم از دلشوره.خیلی هیجانی صحبت نکردم، فکر نکنه نگران شدم. مانان دروغگوی خوبی نیس، یا لااقل واسه من, ...ادامه مطلب
دو سه روز پیش توی گروهی به اسم" شهروند شیراز" اد شدم. حدس زدم که احتمالا یکی از مسئولین منو اد کرده به خاطر فلان برنامه. امروز بهش میگم جریانش چیه؟ میگه من نمیدونم! میگم شما مگه منو اد نکردین؟ میگه نه! میگم خب من الان اونجا چیکار میکنم؟ تازه یکی دو نفر دیگه رو هم اد کردم! میگه کجا رفتی دختر ببین کجایی :| ستاد انتخاباتی یه نفره ظاهرا! , ...ادامه مطلب
با این پسرایی که بدون یاالله گفتن میان توی مجلس زنونه، باید چیکار کرد؟, ...ادامه مطلب
در کوچه چرا نشانی از بوی تو نیست؟! این ها که زمین ریخته، گیسوی تو نیست!؟ این دود برای چیست؟! اینجا چه شده؟! پس حلقه ی در کجاست؟ پهلوی تو نیست؟ علی عطری +دوستان شیرازی: فردا صبح استاد فرهمند و فردا عصر نزار قطری در حرم شاهچراغ برنامه دارن. , ...ادامه مطلب
بر اساس این جمله که مرد اونیه که رژ لبت رو پاک کنه نه ریمل چشمت رو، یکی از بچه ها اومد و دور چشماش خیس و اشکی و سیاه...گفتم چی شده؟؟؟؟ گفت هیچی بابا، پیاز خرد کردم! +واقعا با دلداری دادن افراد مشکل دارم... یکی نیست بیاد منو یاد بده؟!, ...ادامه مطلب
به دلیل عوض شدن طرز فکر نویسنده حذف شد! +هوا هوای کربلا: حاج حسین سیب سرخی, ...ادامه مطلب
مامانم به خانم همسایه گفته بود که من دلم روضه میخواد پرسیده بود: جاییو سراغ نداری؟ گفته بود روضه ی فلان آرایشگاه امشب شب آخرشه. رفتیم. باورتون نمیشه...همه شبیه هم بودن...! دماغا، رنگ موها، تیپا... ولی دمشون گرم با این معرفتشون... تو حادثه کربلا داش مشتیا رفتن کمک امام... مقیدا موندن استخاره گرفتن، بد اومد! بشنویم: سه ساله پس از رنج صد ساله، رسیده نفس های پایانش, ...ادامه مطلب
بعد اینکه امروز متوجه شدیم آقا درده دوتا چیز دیگه رو هم برده... حالا سشوارا به درک؛ دوربینووو دیگه چرا بردی؟ عکسامون!!! خواهرم زنگ زده میگه چه خبر؟ میگم برو اسمتو سرچ کنید توی اینترنت عکستو میاره! , ...ادامه مطلب